لباس های نی نی
همای قشنگم. می خوام یه چیزی بگم، روم نمیشه، چون اونوقت می گن: این مامانه "چقد مامانه!". اما می دونم، برای دخترم، که دیگه می تونم بگم. اینه:حقیقتش "من، عاشقِ لباس هاتم شدم." عاشق همه اون چیزایییم که به تو مربوط میشه. حتی بوی این لباسها. و کیف می کنم از فکر به اینکه یه روز، نه خیلی دور، این لباسها بوی تو رو می گیره. خیلی فکر قشنگیه. این اولین لباسیه که به تن نازت می کنم. عاشق اون مثلا کفشام. این شورت بالا پوشکی رو مامان ملیح از قدیم قدیما واسه نوه هاش کنار گذاشته. چه گازی از پاهای توپولیت تو اینا بگیرم... از الان معذرت می خوام ولی دست خودم نیست.... مامان. این دور پیچ نازو زندایی مریم انتخاب کرده...
نویسنده :
مدیر
5:50