تاپ تاپ قلبت و شادی بی اندازه مامان و بابا

 دوشنبه 28/4/91 ١٦:15 ب.ظ

مامان، خیلی در نوشتن تعلل می کنم آخه اصلا این طوری نمیشه، ازت عقب می افتم.  تو قشنگم هر روز بزرگتر و بزرگتر می شی، بهتره بگم هرروز شیطونتر میشی. چون خیلی تو شکم مامانی تکون می خوری، مثل اینکه حسابی جات خوبه، از من می شنوی الان حسابی حال کن، بعدَنا دیگه نمی تونی این ویراژهارو بدی چون جات تنگ میشه. البته هنوز نمی دونم، اونموقع، وقتی که جات کوچولو میشه چیکار میکنی!!؟ پس بزاریم به امید خدا همون بعدا برای هم بگیم که چی میشه.

چهارشنبه (21م) که پیش خانم دکتر جدید رفتیم، زمانی که می خواست صدای قلبتو بشنوه با سونوکیت، به جای صدای قلبت صدای تکونات می اومد، اینقدر که جابجا می شدی یک ربع داشت می گشت، تا حداقل یک صدای خفیفی هم شده بگیره، که گرفت. جاتو پیدا کرد، خیلی خیلی صدا ضعیف بود، من و بابایی یه چیزایی می شنیدیم. تو همین لحظه که من داشتم به خانم دکتر می گفتم: ایرادی نداره، حالا که وضعیتش طوریه که نمی چرخه سمتِ ما، اگه جای نگرانی نیست، باشه بعدا.

البته خیلی ناراحت بودم. از اینکه دستگاهی که باهاش صدای قلب جنین رو می شنویم، چرا نمیتونه قویتر باشه؟ حتما مگه باید رو قلبش باشه؟

که یکدفعه تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ تاپ ..............

چه صدایی  چه چهچهی  چه  آوازی  چه ریتمی    آدمو به عرش می بره.

خیلی خوشحالم کردی .چون درسته که خانم دکتر می گفت جای نگرانی نیست، ولی خوب استرس آدمو ول نمی کنه. چون بعد از سفر به اردبیل که من و بابایی ماجراجویی هایی زیادی کردیم، کمی نگران بودم و دوست داشتم نگرانیم کامل برطرف شه. البته خانم دکتر سونوگرافی نکرد تا ببینم وضعیت جفتت چطوره؟ از این بابت نگرانم. ولی سونوی سلامت جنین رو که بگیریم قطعا خیلی خیالم راحتتر میشه.

 و کوچولوی قشنگ امیدوارم حیاتی سالم و بدور از هرگونه نقصی بر تو جاری باشه و اینو از خداوند نه تنها برای تو عزیزترینم بلکه برای تمام نی نی های دنیا آرزومندم در تمام مراحل زندگی.

الهی آمین...