همای عــ❤ــزیزتر ازهمای عــ❤ــزیزتر از، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

همای اوجــــــــــــــــــــ❤ سعادت

روزت مبارک همای عزیزم + تجدید نظر

1391/7/17 14:45
نویسنده : مدیر
537 بازدید
اشتراک گذاری

روز جهانی کودک

روزت مبارک فرشته من

دختر نازم امروزو مجبورم از روی شکمم بوسه های بی اندازمو نثارت کنم.ماچماچماچماچ

و منتظر اونروز بمونم که بتونم بی اندازه خودتو ببوسم.

 خیلی بی صبرم برای اومدنت.

 اونروزی که بغلت کنم کی می آد. ای خدا.بغل

مامان عاشقته.

 

همای مامان یککم از چیزهایی بگم که روزها به خودت می گم:

قدیما می گفتن: خدا کسی رو که دوست داره بهش دختر می ده.

من باورم نمیشه که خدا اینقدر منو دوست داشته و منو از نعمت دختر محروم نکرده.

نمی دونم، شاید چون من دلم دختر می خواسته اینطوری فکر میکنم. و می دونم، تمام بچه ها نعمتن، و همشون شیرین.

اما فکر می کنم، دختر، علاوه بر نعمت، رحمت هم هست. و من نعمت و رحمتو با هم دارم.لبخند

خودِ من هم همیشه می گفتم: پسر بهتره. چون دنگ و فنگ نداره. ولی وقتی پای بچه خودت میون میاد و تو ذهنت از اون تصویر می سازی، اونوقت می فهممی که واقعا کدومو می خوای؟

و من بیشتر دختربچه تو ذهنم تصور می کردم. شاید چون مامانت عاشقِ بچه است و این تخلیه ذوق فراوان، وسیله مناسب می خواد و خوب، چی بهتر از یه نی نی دختر

بچه هارو دوست داشتم. مخصوصا قبل از ازدواجم.

بعد ازدواج خیلی به بچه های دور و بر توجه ای نمی کردم. این می تونه چند دلیل داشته باشه:

یکیش اینکه چون دل مشغولیه ای دیگه ایی داریniniweblog.com و دیگری اینکه میگی در آینده خودم بچه دار می شم و می تونم به اون عشق بورزم.niniweblog.com

من و بابایی می گفتیم، تا کمبودی احساس نکردیم بچه دار نمی شیم و همینطور هم بود، اصلا  کنار هم هیچ کمبودی نداشتیم.  انگار نه انگار.  چون، اصلا، صحبتش هم نمیشد  و فکر می کنم اگه زندگیمون روال قبلی رو داشت و تنهایی قسمت مامانت نمیشد، حالا حالاها  این احساس قشنگو تجربه نمی کردم.

 تجدید نظر

بخوانید...

دوست دارم این قسمت وبلاگتو اون زن وشوهرهایی که مثل ما خوشن و منتظرن تا زندگی براشون یه جای خالی ایجاد کنه بعد بچه دار بشن، بخونن.

می خوام بگم اون زوج هایی که در کنار هم خوب و خوشن و وجودشون برای هم کافیه، بدونن هیچوقت اون جا خالیه، براشون، حتی بعدچندین سال هم ایجاد نمیشه. چون خودمون خواسته یا ناخواسته با چیزهای دیگه پرش می کنیم و هیچوقت متوجۀ جاهای خالی نمیشیم. مخصوصا در مورد یک بچه(چون مسئولیت داره).  دقیقا درسته که می گن تا خودش نیاد حوصله اش هم نمی آد. ولی واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای به اونروزی که خودش  می آد وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای.

 

اما من که الان تو رو در وجودم دارم کلا نظرم عوض شده و میگم بچه هیچ جای خالی رو قرار نیست پر کنه، حتی من هم که تو رو برای پر کردن تنهاییام می خواستم، دیگه این طور فکر نمی کنم.

الان می گم تو قرار نیست اون کسی باشی، که قراره تو این دنیا بیایی تا چیزی رو عوض کنی یا باعث تغییراتی در زندگی زن و شوهرها بشی. این موضوع از همینجا ثابت میشه که اگه این طور بود تنها بچه های اول، مورد توجه خانواده هاشون بودن و باعث تغییرات می شدن، اما می بینیم که پدر و مادرها برای همه بچه هاشون عشق ابدی می خوان. فقط فرق بچه اول اینه که تمام حس های شکل گرفته، قبلا هیچ وقت درک نشده بود.

 آره همای مامان

"مامان"، الان دیگه تورو برای خودش و تنهاییاش نمی خواد.

الان می خوام، تو باشی تا بهت عشق بورزم. تا این حس مادرانه که در وجودمه به پای موجودی ریخته بشه که تمام زندگی رو عوض کرده. که با وجودش عشق و عاطفه و محبت رو از نوع دیگری هم می شناسی.

 پس بدونن همه، که وجودِ تو، همه جا رو، پُر می کنه  و جاهایی رو می سازه، تو زندگی که قبلا نمی شناختی و حالا، همۀ جا ها برات تنگه، تازه دنبال جایی می گردی که این فرشته آسمانیه تازه واردو کجا بزاری تا حتی همون دستِ فرشته هام بهش نرسه...!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)