مردهای زندگیم...
٢ پدر
٣ برادر
همسر (یکی)...
روزی بابت قدر دانی از مردهای زندگی... یک روز کم است، یک عمر هم کم است... و من تمام عمرم کوتاهی کردم....
پدرم، از دور دستان سخت و گرمت را می بوسم.
همسرم، شهرام...
روزای خوبه بودن دخترک کنارمون تند و تند گذشت و الان ٦ ماه و ٦ روزه که ما مادر و پدریم .
تو این ٦ ماه اگه نادیده گرفته شدی و اگه شبا نتونستی بخوابی اگه با همه خستگی بعد از اومدن از کار روزانه بجایی چایی یه بچه بازیگوش دادیم دستت و اگه اگه صبح ها بی صبحانه رفتی سر کار و شب ها ساعت ١٢ شب بعد خوابیدن دخترک شام خوردی در عوض پدر شدی و یه دختر ناز داری .
خیلی برامون زحمت کشیدی و خیلی تحمل کردی تمام سختی های این روزا رو و همچنان مهربون و صبوری ....ممنون ....روزت مبارک
و پدر عزیزم...
هما و باباحاجی - ١٢ اردی بهشت - روز زن باغ باباحاجی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی