همای عــ❤ــزیزتر ازهمای عــ❤ــزیزتر از، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

همای اوجــــــــــــــــــــ❤ سعادت

ایام بی تو

یکشنبه ‏07‏/03‏/1391‏ 02:16 ب.ظ اول بگم، که از الان چه قدر خوبی، اصلا مامانو اذیت نکردی، تا الان که سه ماه و نیم هستم اصلا روزهای سخت نداشتم و فقط با فکر به تو خوشم.   چون این مطالِبو برای تو می نویسم تا بزرگ شدی بخونی  می خوام کمی از قبلتر ها بگم: من و بابایی 24 اسفند ماه سال 86 عقد کردیم و بابایی اون موقع عسلویه کار می کرد ، موقع ازدواج با این موضوع مشکلی نداشتم اما به محض اولین ساعات دور شدن، که می دونستیم تا 2 هفته دیگه همو نمی ببینیم چنان دلم گرفت که پشیمون شدم، چطور فکر می کردم دوری در ازدواج تاثیری نداره؟!   حتی همون موقع بعضی وقتها فکر می کردم اگه بچه دار شیم چی میشه؟   ولی، خوب، خدا ...
7 خرداد 1391

سلام نی نی کوچولوی ما

یکشنبه ‏07‏/03‏/1391‏ 02:16 ب.ظ نمی دونم از کجا شروع کنم عزیزکم، فقط می خوام از این روزهای قشنگ با تو صحبت کنم که باعث و بانیش خودتی و دوست دارم برای تو از این دوران بگم. نمی دونم تا کی، شاید تا زمانیکه خودت بتونی خاطرات زندگیتو به یاد بسپاری و آنوقت خودت بخوای که ثبتشون کنی . ولی تا قبل از اون نمی تونی، ناتوانی از درک و به یادآوری تمام قشنگیهات. نه تو، همه ما ناتوانیم در دوران نوزادی و بزرگترهامون از اون دوران برامون میگن و من هم تصمیم دارم برات، هم بگم و هم بنویسم. شاید از خیلی چیزها و حس ها نتونم بگم و برام سخت باشه که با این قلم ضعیفم بیانشون کنم و حسشو به تو منتقل کنم ولی تمام سعیمو می کنم که این دوران تجلی ای باشه از ...
7 خرداد 1391