مرد یا زن... مسئله این است!!!
هما کوچولوی ما جدیدا غریبی می کنه ... بغض می کند و اشک تو چشماش میاد.
ولی این خانم خانما، با خانمها مشکلی نداره... چه آشنا و چه غریبه. (البته پیش اومده ولی خیلی زود رفیق شد.)
بله ایشون تبعیض جنسیتی شدیدی قائلن و هیچ جوره هم کوتاه نمی آن...
اگر هم فرد مذکور تلاش بر ایجاد ارتباط کنه هیچ فایده ایی نداره... البته تا زمانی که خوش و بشی هست، خوبه واسه طرف دست و پاهم می زنه و همینکه این امر متشبه شد که خوب دیگه، مشکلی نیست و میشه ارتباط فراتر بره و به بغل برسه یا حتی یک تماس کوتاه دست... دوباره ایشون فرد مذکور بنده خدارو نا امید میکنه....
حتی گاهی تا چشمش به فرد اشنای غریبه می خورد، معذب میشه... و سنگین و رنگین می شه. البته تا لحظاتی کوتاه. بعد دوباره جنب و جوشش می زند بالا... تا دوباره چشمش به همان آشنای غریبه می خورد... دوباره معذب میشه ...
یکی از این آقاها، دایی وسطیشه ...