همای عــ❤ــزیزتر ازهمای عــ❤ــزیزتر از، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

همای اوجــــــــــــــــــــ❤ سعادت

یک یک یکس ... یکسال

1392/8/29 21:01
نویسنده : مدیر
649 بازدید
اشتراک گذاری

یک سال

 یک سال

یک ساله

.

.

.

یک سال ...

به تعداد روزهای این یک سال، می خوام تکرار کنم.  هر تکرار مرور یک خاطره در ذهن منه. حتی یک سال هم کمه برای بازگو کردن همین یک سال. الان برای من یک عمر هم کمه.  سالهای پیش از این " یکسال" همیشه تنها می گذشت و می گذراندیم. ولی حالا... این "یکسال" ، به اندازه یک عمر خاطره دارم به اندازه یک زندگی دلبستگی دارم و به اندازه تمام روزها و ثانیه هاش دلتنگی.

تنها به خاطر" یکسالۀ " زندگیم.

 آری یکسال فقط نیست این یکساله است... یکساله.  فرقش تنها یک "ه" آخر است ولی یکساله شدن تنها یکبار است.  

همای ما، دختر ما، یکساله شد. و یکساله شد تمام آنچه که با آمدنش، آمد. یک ساله شد رنگ و بوی تازه زندگی، یکساله شد حس های غریب، رویاها، آرزوها، امیدها، نگرانی ها، دلتنگی ها، حس ها و لمس ها ، باورها و ناباوری هامون...

 یکساله من، زمان برای من چه زیبا و چه پر خاطره ساخت از همان ابتدا که دانستم که هستی و چه شیرین ساخت دنیای ما را با تولدت و چه با شکوه  شد تک تک ثانیه هاش وقتی تو می بالیدی. و من در این گذر زمان سعادتمند بودم و خواهم بود.

 "یک ساله من"، تو زیباترین یکساله ایی و "یک سال"  بزرگترین و طولانی ترین سال عمر من است. 

یکساله من، یک سال باتمام سختی و بی خوابی و استرس گذشت و من باتمام ناباوری به این گذرزمان مینگرم که چقدر باشتاب تورا از مرز ناتوانی و بی ثباتی گذراند و حالا با این همه خلاقیت و توانایی مرا خوشحال اما بیش از پیش دلتنگ میکنی . ..

دلتنگ روزهایی میشوم که بوی خاصِ ناگفتنی داشت. بوی تازگی، بوی تولد، بوی نوزادی و حتب بوی درد.

و من چقدربا تو بودم وانگارنبودم  و درعجبم که چراب یشتر ندیدمت، بیشتر در آغوش نداشتمت، اما میبینم تو هر لحظه در آغوشم بودی ولی من دلتنگم...

یک سال  پیش درچنین روزی من غرق در دردی بودم که با جان ودل دوستش داشتم وغرق دربی خوابی هایی شدم که برای بیشتر دیدنت احتیاج بود و از آن پس غرق دل واپسی هایی هستم که به خاطرش مادرخواندنم . .

 اکنون تنها خوشی روزانه ام وقتی ست که خوب میخوری، که سلامتی. که خوب میخوابی و اگرروزی غیرازاین باشد روزمن خراب است و پر از دلشوره . ..

خوشحالم و خدا را باید شکرگزار بود برای تک تک ثانیه هاش. خدایی که ما را لایق پدر و مادری، دختری دانست که با وجودش، زندگیمان عشق را طوری دیگر هم شناخت.

...

همای ما یکساله شد. یکساله شد مادرشدنمان. یکساله شد پدر بودن. و یکساله شد تمام آنچه که روزی حتی خیالش هم نبود....

مبارکمان باشد این سال و سالها و خصوصا مبارکمان باشد بر ما یکساله مان.... مبارک باشد.  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)