تولدی کوچولو و خانوادگی برای ماندگار کردن این لحظات که هیچ زمان دیگری دوباره تکرار نمی شن در منزل باباحاجی هما گرفتیم و واقعا که این دختر زیبا چه فراموش نشدنی و خاطره انگیز کرد برامون اونشب قشنگو با تمام کوچکیش. هما جون کارها و حرکاتی انجام می داد که انگار کاملا می دونست این شب، شب اونه. از شادی و رقص و دست زذن و نانای کردن و کیک بریدن که نه تنها خودش چیزی کم نزاشت بلکه اگر لحظه ای قطع می شد و کسی کوتاهی می کرد خودش با هرگونه تذکر و اشاره ای تشویق به ادامه می کرد. دست زدنو 12 مهر ماه برای اولین بار یکدفعه و ناگهانی خودش انجام داد و فوق العاده کامل و قشنگ و با صدا دست زد و ایکاش می تونستنم نگاهاتو که به ما همزمان با دست زدنت کردی...